Ir Upload

روي صخره هاي ساحل مرد ماهيگير نشسته
خشم دريا قايقش رو واژگون کرده شکسته


غول دريا
پريا رو دزديده برده شبونه
دل اون نازک و چشماش آبي و ابرو کمونه


اشکاش از گوشه ي چشماش روي گونه هاش روونه
حالا آواز غم انگيز، داره زير لب ميخونه
Ir Upload

توي قصر ديو بدجنس دختر دريا اسيره
توي دستاي کريه ش داره جون ميده ميميره


توي قصر
ديو بدجنس دختر دريا اسيره
توي دستاي کريه ش داره جون ميده ميميره


ماهيگير قايقو بردار، بزنش وصله و پينه
برو جنگ ديو دريا مرد و مردونگي اينه


بساز از نو قايقت رو که نشستنت گناهه
برو جنگ ديو دريا چشماي پري به راهه