برات گل بگیرم
البته که نمی خوام
برات بهونه بگیرم
سرراهم میخرم
هزار سبد گل
میچینم.دونه به دونه توی ایوون
اخر برج که بشه میرم تو زندون
شوخی کردم به خدا
عشق منی اینو خودت خوب میدونی
برات گل بگیرم
البته که نمی خوام
برات بهونه بگیرم
سرراهم میخرم
هزار سبد گل
میچینم.دونه به دونه توی ایوون
اخر برج که بشه میرم تو زندون
شوخی کردم به خدا
عشق منی اینو خودت خوب میدونی
"به نام تک مکانیک قلبهای تصادفی"
اولبن دیدارمابا صد هزار امید بود
اخرین دیدار ما زیر درخت بید بود
اولین و اخرین دیدارمان در خاطر است
دستهای گرم تو چون صد جهان خورشید بود
روز اول عشق تو در کنج دل جایی گشود
گرچه در ان وقت در اندیشه ام تردید بود
عهد بستی قهرمان قلب مایوسم شوی
عهدو پیمانی که بستی بین ما جاوید بود
*بهار*
این روزها تو را در چشم های زیادی می بینم نشسته ای تو دل چشم آدمهای
دور و برم و هر وقت نگات می کنم به رویم لبخند میزنی انگار صدام می کنی تا
بیام پیشت شاید هم می خوای به یادم بیاری که تو دل منم جا هست جا می تونه
باشه برا آمدن تو برا حضور تو
شاید هم می خوای بگی که دل تو هم برا من تنگ می شه شاید....
این شب ها بوی تو در همه جا پیچیده دم غروب که از هر کوچه و خیابانی که می
گذرم عطر نام تو رو حس میکنم رد تو رو میبینم این بو را تا آخر شب می ریزم تو
ریه هام دلم میخواد اون رو نگه دارم اون رو ذخیره کنم شاید فکر می کنم این عطر
رو من همیشه نمی تونم پیدا کنم
شاید این شب ها رو همیشه نمی تونم داشته باشم شاید....
این لحظه ها شاید ماندنی ترین لحظه های عمر من باشه .عمرا اگه کسی بتونه
لذتی مثل لذت این لحظه ها رو به من بچشونه عمرا اگه کسی بتونه این لحظه ها
رو از خاطرم ببره
امشب تو صدام زدی امشب به حرفای دلم جواب دادی امشب به من نشون دادی
که چقدر دوستم داری و حالا فقط می خوام این لحظه ها تا ابد تکثیر بشه و بی خیال
از همه اونایی که جور دیگه ای در باره ما فکر می کنن وقتی که فقط من و تو هستیم
هزار بار به تو بگم:
دوستت دارم
هر وقت خواستی گریه کنی برو زیر باران...
نکنه یه وقت نامردی اشکاتو ببینه وبهت بخنده.
گفتم:اگر بارون نبود چی؟
گفتی:اگه چشمای قشنگه تو بباره آسمون هم گریش میگیره...
گفتم:یه خواهشی دارم وقتی آسمون چشمام خواست بباره تنهام نزار.
گفتی به چشم!!!
حالا امروز دارم گریه میکنم ....
اما آسمون نمی باره...
تو هم آن دور....
دور......
ایستادی........
** پرستو **
به دلم هزار و یک غم میارم
توی چشمات خودمو گم میکنم
آسمون دلمو نم می کنم
پر بارون میشم از دیدن تو
پر آرزو واسه چیدن تو
گر چه داشتنت برام خیاله
بی تو اما زندگیم چه خالیه....!!!
** پرستو **
امتحان عشق
در جلسه امتحان عشق
من مانده ام و یک برگه سفید!
و بک بغل تنهایی ودلتنگی.....
درد دل من در این کاغذ کوچک جا نمیشود!
در این سکوت بغض الود
قطره کوچکی هوس سرسره بازی میکند!
و برگه سفیدم
عاشقانه قطره را به آغوش میکشد!
عشق تو نوشتنی نیست............
در برگه ام کنار آن قطره
یک قلب کوچک میکشم!
وقت تمام است
برگه ها بالا................................
** پرستو **
کمی تنها.....
کمی بی کس......
کمی از یادها رفته..........
خدا هم ترک ما کرده
خدا دیگر کجا رفته
نمیدانم مرا آیا گناهی است
که این گونه مجازات شوم
مرا اینگونه باور کن...................
** پرستو **
تنهایی
هیچ فکر نمی کردم
به جرم عاشقی اینگونه مجازات شوم
دیگر کسی بسراغم نخواهد آمد
قلبم شتابان میزند..........
شمارش معکوس برای انفجار در سینه ام
و من تنهایی خود را در آغوش میکنم
تنها ماندم................
تنها در میان تن ها چه عاشقانه مانده ام
انتظارپیوستن به تو چه بی صبرانه مانده ام
چه خوانا دوریی ات را بر سر در خانه نوشته اند
ومن در نخواندن آن چه پافشارانه مانده ام
چه بسیار است دورویی ها فراموش کردن ها وگسستن ها
ومن در این همهمه چه صادقانه مانده ام
<< رفیقان همه با نارفیقی خود رفیقند>>
ومن هنوز با انان چه دوستانه مانده ام
خاستگاه من کجاست که من آنجا قنودن خواهم
من در پیمودن راه عاجزانه مانده ام
تنها در میان تن ها چه عاشقانه مانده ام
** پرستو **